دکتر منوچهر اقبال در کتاب سه هزار سال دروغ در تاریخ ایران ثابت می کند که منظور زرتشتیان از عبارت و شعار فریبندۀ (( گفتار نیک - کردار نیک - پندار نیک!!)) ، فقط عمل کردن و اعتقاد داشتن به آیین زرتشتی بوده؛ او برای اثبات این گفتۀ خود، به مواضع متعددی از "اوستا" استناد کرده، که مردم عامی آنها را نخوانده اند، یا در آنها دقت ننموده اند!
شادروان دکتراقبال در این کتاب گرانقدر، ثابت کرده که: کوروش هخامنشی (یا: کورش کبیر) یکی از ستمگرترین
پادشاهان
تاریخ بوده و ابوالکلام آزاد (نویسندۀ هندی – درگذشت 1958م ) برای اینکه
او را پادشاهی عادل و درستکار جلوه دهد، به سفسطه و مغالطه روی آورده و
کوروش را ذوالقرنین ذکر شده در قرآن معرفی کرده است! آنگــاه، دکتراقبال
تمامی گفته های ابوالکلام آزاد، در این رابطه، را رد کرده وثابت میکند که:
ذوالقرنین همان اسکندر مقدونی است که به ایران حمله کرده است. و نیـز ثابت
میکند که: اسکندر انسانی درستکاربوده، ولی چون به ایران حمله کرده، زرتشتی
ها از او چنین شخصیت منفی و نادرستی را برای ما ساخته اند!
شادروان دکتراقبال در این کتاب گرانقدر، ثابت کرده که: کوروش هخامنشی (یا: کورش کبیر) یکی از ستمگرترین
پادشاهان
تاریخ بوده و ابوالکلام آزاد (نویسندۀ هندی – درگذشت 1958م ) برای اینکه
او را پادشاهی عادل و درستکار جلوه دهد، به سفسطه و مغالطه روی آورده و
کوروش را ذوالقرنین ذکر شده در قرآن معرفی کرده است! آنگــاه، دکتراقبال
تمامی گفته های ابوالکلام آزاد، در این رابطه، را رد کرده وثابت میکند که:
ذوالقرنین همان اسکندر مقدونی است که به ایران حمله کرده است. و نیـز ثابت
میکند که: اسکندر انسانی درستکاربوده، ولی چون به ایران حمله کرده، زرتشتی
ها از او چنین شخصیت منفی و نادرستی را برای ما ساخته اند!
او ثابـت می کند که اسکندر به گسترش و توسعۀ علم و دانش
در ایران و هـمۀ جهانی که تحت سلطنت درخشـان وی بوده، پرداخته و هدف پاک و
مقدس وی، زدودن خرافه پرستی از همه ی دنیا بوده؛ و اگر ایران پیش از اسلام،
دانشمندی داشته، این از الطاف وخدمات فرهنگی اسکندر کبیر بوده است.
اقبال،ستم شاهان هخامنشی را سبب حمله ی تدافعی اسکندر به ایران دانسته است؛ و از آن به عنوان درسی تاریخی برای زیاده طلبان یاد میکند و جالب اینکه ثابت میکند: کتابسوزی ایران، تنها یک شایعه و دروغ بزرگ تاریخی بوده، و اصلاً ایران این اندازه کتاب نداشته است! و آن کتابهای اندک را هم خود موبدها و زرتشتیان آتش زده اند تا مطالب خرافی و سبک آنها، مایۀ آبــرو ریـزی ایرانی ها نزد یونانیان - در حملۀ اسکندر- و نزد مسلمانان - در حملۀ اعراب به ایران - نباشد؛ وآنگاه زرتشتیها ادعا کرده اند که: ما اهل دانش بوده ایم و اسکندر و بعد از او عرب ها،کتابهای ما را سوزانده، یا دزدیده و یا با خود برده اند!!
واقعا خاک بر سر اقبال
میوتنید توضیح بیشتر بدید؟